چرا
خر شدم.
اصلن نمیدونم چی شد که خر شدم و اون وقت شب که یهو با فشار پیشاب بیدار شدم و رفتم مستراح و در حال اجابت مزاج گوشیو تماشا میکردم اونجور جواب دادم.
لعنت به توالت فرنگی که یه جوریه که ادم گوشیشو با خودش میبره تو و همونجور میشاشه به تصمیمهاش.
خر شدم و یهویی نمیدونم چطو شد که عن و گه قاطی جواب دادم.
صبح بلکل یادم رفته بود که چی گفتم و چی نگفتم. بعدن فهمیدم چه خر تو الاغی شده. منهم خر موندم و کوتاه هم نیومدم و بد و بد و بدتر شد. بهمین راحتی شاشیدم به یه روزی که میشد خیلی خوب باشه... خیلی خوش بگذره.
اونم البت اصراری نکرد. شایدم اصلن واسه همون لحن بی تفاوت و سرد و باری بهرجهت و از سرواکنیش بود که خر درونم رم کرد و اونجور شیهه کشید. خر درونمم غرور داره خبرش. جفتک انداخت و یه تاپاله پرت کرد وسط یه روز خوشگل بهاری گل و بلبل نشان.
خره دیگه. حالیش نیست که. اونم خر داره. مگه کم جفتک انداخته تاحالا.
هم کادوهام رو دستم موند، هم شیرینی که براش پخته بودم و هم حرفام ماسید تو دل و دهانم و هم اونو از خودم روندم. شایدم نه. اون به یه ور مبارک حواله میکنه و بیشتر به کارای معوقهش رسید.
چمیدونم اصن. بره سفر خوب میشه
پ.ن. اگه امروز دیده بودمش الان اینجا چیا که مینوشتم.
پ.ن.۲. توالت فرنگی لعنتیییی
برچسب : نویسنده : hellomzfp بازدید : 170