ارکستراسیون کوهی

ساخت وبلاگ

امروز که کوه بودم یک ارکستر کامل بهاری شنیدم. یک تنبک و تمپویی، دفی و چیکی چیکی، با یک خواننده تمام عیار و کلی پیرمردهای اهل دل که سر نبش دوراهی کبودرخان و دوسیررود بساط کرده و حسابی دل مردم را شاد می کردند. خواننده تمام تصنیفهای قدیمی و شاد و شیرین را از حفظ بود و شعرها را کامل میخواند. فوق العاده بود. و جالب بود که هر کسی هم که رد می شد یا قری می داد یا دستی تکان می داد و یا آوازی می خواند. تازه اینجور جاها آدم می فهمد که موسیقی زبان بین المللی است که هیچ دین و مذهب و آئین و مرزی نمی تواند آن را محدود و مهجور کند. 

جالب اینجا بود که یک پیرمرد خارجی وقتی که وارد صحنه شد داشتند پیش درآمد سلطان قلبها را می رفتند. عصایش را روی دستش گذاشت و اشاره کرد که آرام آرام و شروع کرد تانگو تک نفره. بعد هم گوشه ای آرام گرفت. خانمی آمد و آهنگ ترسون ترسون را خواند یکهو احساسات زد بالا و رفت توی رقصی زیبا. وقتی هم که آهنگ "مه پاره ای بی بند و بار" را خواندند دختر خانم دیگری آمد و همراهی کاملی کرد. بعد همان خانم اولی گفت که اون آقاهه بیاد تانگوش رو برقصه. خودش هم آوردش و پیرمرده گفت که تنهایی نمیشه و خلاصه با هم شروع کردند. پیرمرد باحال و آرام و غیرجلف شروع کرد به یاددادن تانگو یه رقص عالی وسط خاک و خل کوه کردند. 

ملت هم پایه رقص و آواز. خلاصه که یه دور کامل موسیقی ملی رو از تصانیف مختلفه و غم و شادی دوره کردیم و دیگر قید بالا رفتن را زدم. 

این یکی از شاهکارهای امروزه. بیادش

خلوت دل

 

م.باندراس...
ما را در سایت م.باندراس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hellomzfp بازدید : 137 تاريخ : يکشنبه 6 مرداد 1398 ساعت: 23:30