وای خدا جونم
خوشحالم. خیلییی خوشحالم. خیلی خیلیییییی خوشحالم.
کی فکرشو میکرد؟ کی فکرشو میکرد بعد اینهمه مدت ....
فعلن هیچی نمیتونم بگم از خوشحالی زبونم بند اومده. باید سر فرصت به این سرای فیروزه ای برسانمش.
فقط فکر میکنم اگر درست باشد که هیچ چیز اتفاقی نیست......؟
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |